هیئت حضرت فاطمه زهرا (س)؛ محفل پیروان ولایت

...دوستان در اینجا هر شعری که به دلشون نشسته رو میتونن به اشتراک بزارن...

(شعر با محتوا منظوره)

نظرات (۲)

مناجات با خدا


بی غلاف و زره و تیغ و سپاه آمده ایم

با دلی زخمی و افتاده به چاه آمده ایم

"غفلت" از هستی ما دست نخواهد برداشت

باز، با بار فراوان گناه آمده ایم

نیست در نامه ی سالانه مان کار درست

دستِ خالی به ملاقاتی شاه آمده ایم

هر کجا در زده ایم از درشان رانده شدیم

در این خانه به امید نگاه آمده ایم

مهر لبخند تو کافی است برای سائل

"ما نه اینجا ز پی حشمت و جاه آمده ایم"

اولین مرتبه ای نیست که مهمان هستیم

سر این سفره ی شاهانه دو ماه آمده ایم

توبه و گریه ی ما ماه رجب شد آغاز

از رجب تا رمضان...این همه راه آمده ایم

سایه سار سر ما بزم اباعبد الله ست

"از خوش حادثه اینجا به پناه آمده ایم"

گفت ای قوم کمی آب به اصغر بدهید

که در این مرحله بی تیغ و سپاه آمده ایم

یک نفر گفت به خولی که بزن اصغر را

یک علی کم کن از این قوم که راه آمده ایم

خون شش ماهه ی تو ذکر قسم هایم شد

در این خانه به امید نگاه آمده ایم

محمد کاظمی نیا

زهر اشکی شد و چشمان ترش را سوزاند

سینه ی بی رمق محتضرش را سوزاند

بارها حرمت این شیخ در این شهر شکست

ناله ی بی کسی اش هر سحرش را سوزاند

سالها بود که با روضه ی مادر می سوخت

آنقدر سوخت دلش دور و برش را سوزاند

قاتل مادر او باز سراغش آمد

هیزم آورده و دیوار و درش را سوزاند

باز هم شکر که پهلوی نحیفش نشکست

گرچه لرزیدن طفلان جگرش را سوزاند

پیر مرد است زمین می خورد و می گرید

یاد داغی که دل شعله ورش را سوزاند

یاد آن شهر که لبخند یهودی هایش

جگر دخترک رهگذرش را سوزاند

دخترک زیر پر چادر عمه می رفت

ناگهان آتش بامی سپرش را سوزاند

پنجه ی پیرزنی گیسوی او را وا کرد

ترکه ی چوب تری بال و پرش را سوزاند

دستِ در حلقه ی زنجیر به دادش نرسید

شاخه ی سوخته ی نخل سرش را سوزاند

حسن لطفی


پاسخ:

شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">